باتوجه به محتویات پرونده درخصوص اعتراض و فرجام خواهی زوجه خانم ن.ج با وکالت آقای ذ. ص به طرفیت فرجام خوانده شوهرش آقای ح.ک نسبت به دادنامه فوق صادره از شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان مازنداران که در تأیید دادنامه شماره 000 مورخ 90/8/29 شعبه 8 دادگاه عمومی شهرستان آمل مبنی بر گواهی عدم امکان سازش و این که زوجه مستحق اجرت المثل نمی باشد صادر گردیده است و اعتراض راجع به حقوق مالی است متذکر می گردد دادنامه های صادره از جهت این که رأی به عدم استحقاق زوجه اجرت المثل صادر و نیز نسبت به نفقه زوجه متعرض نشده مخدوش می باشد و فرجام خواهی وارد است زیرا گرچه طبق محتویات پرونده زوجه دچار لغزش اخلاقی شده و به اتهام رابطه نامشروع محکوم به تعزیر شده است لیکن چونسبت به زوج نشوز نداشته و در تمکین وی بوده است لغزش مذکور وجب سلب نفقه و اجرت المثل کارهایی که در ایام زندگی مشترک بدون قصد بترع انجام داده نمی شود و خداوند می فرماید و لایجرمنکم شنآن قوم ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی، لذا می بایست در صورتی که محرز شود زوجه کارهایی را که در ایام زندگی مشترک انجام داده است و قصد تبرع نداشته از جمله تر و خشک کردن فرزند مشترک طبق نظریه کارشناس کماً و کیفاً تعیین و زوج به پرداخت آن محکوم گردد و هیمن طور راجع به نفقه معوقه و جاریه می بایست دادگاه میزان آن را بررسی و به مقداری که برای دادگاه محرز گردد زوج را محکوم به پرداخت نماید و درخصوص مهریه نیز که زوجه اقدام و پرونده آن در جریان رسیدگی است می بایست طبق تبصره 3 ماده واحده قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق عمل شود. به هر تقدیر اعتراض و فرجام خواهی وارد است و ضمن نقض دادنامه فرجام خواسته طبق بند ج ماده 401 قانون آئین دادرسی مدنی دادگاه های عمومی و انقلاب به شعبه هم عرض ارجاع می گردد.